سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! خردمند کسی است که با اندیشه ای درست و نگاهی دوراندیش، از آرای گوناگون استقبال کند . [امام علی علیه السلام]
حضرت امام حسن عسگری (ع)
>>موسی مباشری ( جمعه 89/1/6 :: ساعت 9:40 صبح)

img/daneshnameh_up/6/61/Samarra2.jpg

شهادت‌ امام‌ حسن‌ عسکرى‌ (ع‌)
شهادت‌ آن‌ حضرت‌ را روز جمعه‌ هشتم‌ ماه‌ ربیع‌ الاول‌ سال‌ 260 هجرى‌ نوشته‌اند .در کیفیت‌ وفات‌ آن‌ امام‌ بزرگوار آمده‌ است‌ : فرزند عبیدالله‌ بن‌ خاقان‌ گوید روزى‌ براى‌ پدرم‌ ( که‌ وزیر معتمد عباسى‌ بود ) خبر آوردند که‌ ابن‌ الرضا - یعنى‌ حضرت‌ امام‌ حسن‌ عسکرى‌ - رنجور شده‌ ، پدرم‌ به‌ سرعت‌ تمام‌ نزد خلیفه‌ رفت‌ و خبر را به‌ خلیفه‌ داد . خلیفه‌ پنج‌ نفر از معتمدان‌ و مخصوصان‌ خود را با او همراه‌ کرد . یکى‌ از ایشان‌ نحریر خادم‌ بود که‌ از محرمان‌ خاص‌ خلیفه‌ بود ، امر کرد ایشان‌ را که‌ پیوسته‌ ملازم‌ خانه‌ آن‌ حضرت‌ باشند ، و بر احوال‌ آن‌ حضرت‌ مطلع‌ گردند . و طبیبى‌ را مقرر کرد که‌ هر بامداد و پسین‌ نزد آن‌ حضرت‌ برود ، و از احوال‌ او آگاه‌ شود . بعد از دو روز براى‌ پدرم‌ خبر آوردند که‌ مرض‌ آن‌ حضرت‌ سخت‌ شده‌ است‌ ، و ضعف‌ بر او مستولى‌ گردیده‌ . پس‌ بامداد سوار شد ، نزد آن‌ حضرت‌ رفت‌ و اطبا را - که‌ عموما اطباى‌ مسیحى‌ و یهودى‌ در آن‌ زمان‌ بودند - امر کرد که‌ از خدمت‌ آن‌ حضرت‌ دور نشوند و قاضى‌ القضات‌ ( داور داوران‌ ) را طلبید و گفت‌ ده‌ نفر از علماى‌ مشهور را حاضر گردان‌ که‌ پیوسته‌ نزد آن‌ حضرت‌ باشند . و این‌ کارها را براى‌ آن‌ مى‌کردند که‌ آن‌ زهرى‌ که‌ به‌ آن‌ حضرت‌ داده‌ بودند بر مردم‌ معلوم‌ نشود و نزد مردم‌ ظ‌اهر سازند که‌ آن‌ حضرت‌ به‌ مرگ‌ خود از دنیا رفته‌ ، پیوسته‌ ایشان‌ ملازم‌ خانه‌ آن‌ حضرت‌ بودند تا آنکه‌ بعد از گذشت‌ چند روز از ماه‌ ربیع‌ الاول‌ سال‌ 260 ه . ق‌ آن‌ امام‌ مظلوم‌ در سن‌ 29 سالگى‌ از دار فانى‌ به‌ سراى‌ باقى‌ رحلت‌ نمود . بعد از آن‌ خلیفه‌ متوجه‌ تفحص‌ و تجسس‌ فرزند حضرت‌ شد ، زیرا شنیده‌ بود که‌ فرزند آن‌ حضرت‌ بر عالم‌ مستولى‌ خواهد شد ، و اهل‌ باطل‌ را منقرض‌ خواهد کرد ... تا دو سال‌
تفحص‌ احوال‌ او مى‌کردند ... .
این‌ جستجوها و پژوهشها نتیجه‌ هراسى‌ بود که‌ معتصم‌ عباسى‌ و خلفاى‌ قبل‌ و بعد از او - از طریق‌ روایات‌ مورد اعتمادى‌ که‌ به‌ حضرت‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) مى‌پیوست‌ ، شنیده‌ بودند که‌ از نرگس‌ خاتون‌ و حضرت‌ امام‌ حسن‌ عسکرى‌ فرزندى‌ پاک‌ گهر ملقب‌ به‌ مهدى‌ آخر الزمان‌ - همنام‌ با رسول‌ اکرم‌ (ص‌) ولادت‌ خواهد یافت‌ و تخت‌ ستمگران‌ را واژگون‌ و به‌ سلطه‌ و سلطنت‌ آنها خاتمه‌ خواهد داد . بدین‌ جهت‌ به‌ بهانه‌هاى‌ مختلف‌ در خانه‌ حضرت‌ عسکرى‌ (ع‌) رفت‌ و آمد بسیار مى‌کردند ، و جستجو مى‌نمودند تا از آن‌ فرزند گرامى‌ اثرى‌ بیابند و او را نابود سازند .
به‌ راستى‌ داستان‌ نمرود و فرعون‌ در ظ‌هور حضرت‌ ابراهیم‌ (ع‌) و حضرت‌ موسى‌ (ع‌) تکرار مى‌شد . حتى‌ قابله‌هایى‌ را گماشته‌ بودند که‌ در این‌ کار مهم‌ پى‌ جویى‌
کنند . اما خداوند متعال‌ - چنانکه‌ در فصل‌ بعد خواهید خواند - حجت‌ خود را از گزند دشمنان‌ و آسیب‌ زمان‌ حفظ کرد ، و همچنان‌ نگاهدارى‌ خواهد کرد تا مأموریت‌ الهى‌ خود را انجام‌ دهد .
بارى‌ ، علت‌ شهادت‌ آن‌ حضرت‌ را سمى‌ مى‌دانند که‌ معتمد عباسى‌ در غذا به‌ آن‌ حضرت‌ خورانید و بعد ، از کردار زشت‌ خود پشیمان‌ شد . بناچار اطباى‌ مسیحى‌ و یهودى‌ که‌ در آن‌ زمان‌ کار طبابت‌ را در بغداد و سامره‌ به‌ عهده‌ داشتند ، به‌ ویژه‌ در مأموریتهایى‌ که‌ توطئه‌ قتل‌ امام‌ بزرگوارى‌ مانند امام‌ حسن‌ عسکرى‌ (ع‌) در میان‌ بود ، براى‌ معالجه‌ فرستاد . البته‌ از این‌ دلسوزیهاى‌ ظ‌اهرى‌ هدف‌ دیگرى‌ داشت‌ ، و آن‌ خشنود ساختن‌ مردم‌ و غافل‌ نگهداشتن‌ آنها از حقیقت‌ ماجرا بود .
بعد از آگاه‌ شدن‌ شیعیان‌ از خبر درگذشت‌ جانگداز حضرت‌ امام‌ حسن‌ عسکرى‌ (ع‌) شهر سامره‌ را غبار غم‌ گرفت‌ ، و از هر سوى‌ صداى‌ ناله‌ و گریه‌ برخاست‌ . مردم‌ آماده‌ سوگوارى‌ و تشییع‌ جنازه‌ آن‌ حضرت‌ شدند .


  نوشته های دیگران ()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ