آسمان، دیده بر زمین گشوده بود و مدینه، شب انتظارش را به دست صبح امید میسپرد که ناگاه در صبح دمی حیاتبخش، آفرینش، تولّدی دوباره کرد ویازدهمین روشنگرش رابه هستی بخشید. عرش، به برکت میلاد جهانافروز امام عسکری علیهالسلام بَزم شادی گستراند و باران صلواتش را بر سرای امامِ هدایت و هادی دین فرو فرستاد. زمین در تولّد نوگل بوستان ولایت، دامان سخاوتش را به روی طبیعت گشود و از عطر حضورش که الهامبخش جانها بود، لبریز گشت.
فضای مدینه در میلاد امام عسکری علیهالسلام پر شده بود از عطرِ خدا و شمیم گل سوسن و پرواز فرشتگانی که به طواف خانه دوست میآمدند تاتبریک خدا را در میلاد کودکی که زمین انتظارش را میکشید، به دامان ولایت امام هادی علیهالسلام بیفشانند، و مژدهرسان امامتی گردند که وجودش، روشنگر تیرگیها و گشایش بخش قلوب انسانهای اندوهناک است و عنایت بینهایتش، کلید جمله برکتها و تمامی نعمتهاست. او موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و مرهمی است بر تمامی رنجها و مقصد همه رفتنها و رسیدنهاست.
امام هادی علیهالسلام فرزند خویش را که در هشتم ربیعالثانی232 ه . ق در مدینه دیده به جهان گشود، به یادِ عموی بزرگوارشان که «ریحانة الرسول» و «سید جوانان بهشت» و پرتوافشان سخاوت و زیبایی و کرامت بود، «حسن» نامیدند و کنیه او را «ابومحمّد» نهادند. امام حسن عسکری علیهالسلام در سال 254 ه . ق پس از شهادت پدر ارجمندشان، بر مَسند امامت نشستند و این در حالی بود که از حیات پر برکتشان، 22 بهار میگذشت. مدّت امامت آن حضرت 6 سال و عمر شریفشان 28 سال است. امام عسکری علیهالسلام در هشتم ربیع الاوّل سال 260 ه . ق به دسیسه معتمد عبّاسی مسموم شدند و به شهادت رسیدند. مرقد مطهّر آن امامِ هُمام، در کنار پدر بزرگوارشان در شهر سامرّا قرار دارد. امام عسکری« علیهالسلام » در اَوان کودکی بودند که همراه پدر گرامیشان، توسّط متوکل عبّاسی از مدینه به سامرّا تبعید گردیدند و به دلیل سکونت اجباری توسط حکومت وقت در مرکز عَسکر (لشگرگاه)، ایشان و پدر بزرگوارشان «عسکریین» لقب یافتهاند. از القاب دیگر حضرت «ابن الرضا»، «سراج»، «نقی» و «زکی» است.
خورشید وجود امام عسکری علیهالسلام در دامان مادری تابیدن گرفت که از بانوان پارسا و دانشمندِ زمانِ خویش بود. زُلالی مادر آن حضرت را همین بس که چون آن بانوی پاک به همسری امام هادی علیهالسلام درآمد، آن حضرت در شأن او فرمودند: «[تو] پاک شده از هر آفت و نقص و پلیدی و ناپاکی هستی». مادر امام عسکری علیهالسلام دارای نامهای متعدّدی میباشند؛ از جمله: حُدَیث، سوسن و جدّه ـ مادر بزرگ حضرت مهدی(عج) ـ .
در مورد شایستگی ایشان روایت است که: پس از شهادتِ امام حسن عسکری علیهالسلام یکی از پیروان آن امام هُمام به نزد عمّه مکرّمه آن حضرت «حکیمه خاتون» آمد و در ضمن پرسشهایی، از ایشان پرسید که در عصرِ غیبتِ حضرت مهدی علیهالسلام پیروانِ آن امام، به چه کسی پناهنده شوند؟ حکیمه خاتون در جوابش فرمود: به جدّه، مادر امام حسن عسکری علیهالسلام .
در روایات بسیاری که از امام هادی علیهالسلام نقل شده، بر امامت و جانشینی امام حسن عسکری علیهالسلام تصریح گردیده است.
یحیی بن یَسار عنبری که از یاران امام هادی است، در این باره میگوید: حضرت هادی علیهالسلام چهار ماه قبل از شهادت، فرزندشان امام حسن عسکری علیهالسلام را، امام و جانشین پس از خود معرفی کردند و گروهی از پیروانشان را بر این مطلب گواه گرفتند. نیز حضرت عبدالعظیم حسنی از امام هادی علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند: «امامِ پس از من، فرزندم حسن است. پس چگونه خواهد بود حال مردم با جانشین و امام پس از او». علی بن مهزیار نیز میگوید: به امام هادی علیهالسلام عرض کردم: اگر خدای نکرده شما در گذشتید، به که روآوریم؟ فرمودند: «عهد امامتم به بزرگِ فرزندانم [امام حسن عسکری علیهالسلام ] میرسد».
وجود مبارک حضرت عسکری علیهالسلام چشمهسار عبادت و تضرّع به درگاه حضرت حق بود و چه بسیار گمراهانی که با مشاهده عبادتها و مناجاتهای خالصانه حضرت، به یاد خدا میافتادند و به راه راست هدایت میشدند. در ستایش حضرت نقل است که ایشان را از طرف طاغوت وقت دستگیر و زندانی کردند. رئیس زندان شخصی به نام «صالح بن وصیف» بود. چند نفر از وابستگان خلیفه عباسی نزد او آمدند و از او خواستند که درزندان بر امام سخت بگیرد. صالح پاسخ داد: چه کنم؟ دو نفر از سنگدلترین و خشنترین افرادی را که میشناختم، مأمور شکنجه حسن بن علی علیهالسلام نمودهام، ولی آنها چنان تحت تاثیر معنویّت آن حضرت قرار گرفتهاند که خود از عابدان و زاهدان گشتهاند. آنها میگویند: ما با دیدن فردی که دائم در حال عبادت و راز و نیاز با معبود خویش است، نه سخن میگوید و نه به چیزی سرگرم میگردد، لرزه بر انداممان میاُفتد و آنچنان منقلب میگردیم که نمیتوانیم خود را از عبادت و تضرّع به آستان ربوبیّت نگه داریم.
امام حسن عسکری علیهالسلام در مدّت کوتاه امامت خویش، با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمگرتر بودند، معاصر بود. این سه تن عبارتاند از: مُعتزّ عبّاسی، مُهتدی عباسی و معتمد عباسی. خلفای عباسی، از موقعیّت مهم اجتماعی امام علیهالسلام در نزد مردم بسیار درهراس بودند، به همین جهت به شدت از ارتباط ایشان با پیروانشان جلوگیری میکردند. تدابیر امنیتی که از طرف طاغوتهای وقت برای جلوگیری از پرتوافشانی امامت آن حضرت صورت میگرفت، به حدی بود که «عثمان بن سعید عَمری» از نمایندگان و یاران امام عسکری علیهالسلام در زیر پوشش روغنفروشی میتوانست با آن حضرت ملاقات کند و مجبور بود وُجوهی را که پیروان آن امام برای ایشان میفرستادند، در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به دست آن حضرت برساند.
حضرت عسکری علیهالسلام به دلیل جور و خفقان حاکم بر زمانشان، برای رسیدگی به امورشرعی و مسائل مهمّ زندگی پیروانشان، مجبور بودند که در نقاط مختلف کشور اسلامی، نمایندگانی داشته باشند. برخی از این نمایندگان، عبارتاند از: احمد بن اسحاق اشعری قمی نماینده امام درقم که از اصحاب خاص حضرت عسکری علیهالسلام به شمار میرود و مسائل اهل قم را نزد امام میبرد و پاسخ میگرفت؛ ابراهیم بن عَبْدُه نماینده امام در نیشابور؛ احمد بن اسحاق رازی نماینده امام در ری؛ و نیز ابراهیم بن مهزیار اَهوازی و عُثمان بن سعید عَمْری که او مردی بزرگوار و موثّق و از بزرگان اصحاب و وکیلان امام هادی، امام عسکری و امام زمان علیهمالسلام بود.
در نامهای که امام حسن عسکری علیهالسلام به ابن بابویه قمی، فقیه و محدّث بزرگوار نوشتند، آمده است: «ای بزرگ و مورد اعتمادم و ای فقیه من، علی بن الحسین القمی! خدا تو را بر آنچه مورد خشنودی اوست، موفق بدارد و در پرتو رحمتش، فرزندان شایستهای در نسل تو قرار دهد. تو را به تقوای الهی و پرهیزکاری و بر پاداشتن نماز و دادن زکات [سفارش میکنم]؛ زیرا نماز از کسی که زکات نمیدهد قبول نمیشود. تو را سفارش میکنم به عفو کردن گناهِ دیگران، فرو بردن خشم، صله رَحِم، تفقّه در دین، همپیمانی با قرآن، خوش خُلقی و امر به معروف و نهی از منکر. بر تو باد به خواندن نماز شب؛ هر که نماز شب را سبک بشمارد، از مانیست. پس توصیه مرا به کار بند و پیروانم را همین دستور ده.